اولین مسافرت مهدیه جان
دخترنازم من وبابایی موقعی که تورابارداربودم به مسافرت نرفتیم چون نمیخواستیم برای تو اتفاقی بیفتد تااردیبهشت 1391درتاریخ دوازده اردیبهشت که قرارشدبریم بیرجند وعزیزجون روکه نزدیک به دوماه بامابود روباخودمون ببریم وخودمونم یه دیدوبازدیدی با فامیل داشته باشیم مسافرت خوبی بود همونجا خاله جون تو رو برد وگوشاتو سوراخ کرد درتاریخ هفدهم اردیبهشت دستش درد نکنه که تورونگه داشت جون من میترسیدم نزدیک ده روز بیرجند بودیم خیلی زود گذشت ولی بعد از نزدیک به دو ماه یکی از گوشات به گوشواره بدلی حساسیت نشون داد برای همین مادرجون درتاریخ 2تیر گوشواره های طلاتو به گوشت کرد ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
23:18