عکس
مهدیه ورفتن به بیرون
یه روز جمعه با عمه جون وشوهرعمه وپسرعمه ی شوهر عمه وخانمشون رفتیم بندامیرشاه خیلی خوش گذشت ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
17:22
روز سیزده
روز سیزده فروردین امسال رو بیرجند بودیم کنار عزیزجون ودایی محمد ودایی حسین وخاله جون وخانواده هاشون خیلی خوش گذشت نزدیک نوفرست رفتیم برات چندتاعکس گرفتم ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
17:00
مهدیه ورفتن به بیرجند
روز یازدهم شبش با اتوبوس من وتو بابایی رفتیم بیرجند ونزدیک دوهفته بیرجند بودیم البته بابا چند روز که با ما بود برگشت مشهد ودوباره اومد دنبالمون خیلی خوش گذشت وتو دراین بین از شیر گرفته شدی شبهای اول خیلی اذیت کردی ولی کم کم عادت کردی ولی هنوزم با اینکه نزدیک دوهفته میگذره ولی بعضی وقتها یادش میکنی
نویسنده :
مامان مهدیه جون
13:42
عکسهای عید مهدیه جان1393
مهدیه جان شب چهارشنبه سوری
سلام شب چهارشنبه سوری با آقاجون ومادرجون وعمه جون رفتیم خونه ی عمو محمد تا اونجا دورهم باشیم عموعلی وزن عمو وحسین جون هم اومدن دایی جون نفیسه ونازنین وامیر عباس جون هم همراه خونوادشون امدن رفتیم توکوچه اتیش روشن کردیم وحسابی خوش گذروندیم جای همه خالی خصوصا بابایی که سرکار بوذ ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
16:19
عید 1393
کادوهای تولد 2سالگی مهدیه جان
آقاجون ومادر جون عزیز جون دایی محمد و دختر دایی جون راضیه خاله زهرا جون ودخترخاله جون فاطمه عمو محمد عمو علی عمه جون خاله جونه حسین جون دایی جونه نفیسه ونازنین وامیرعباس جون پسر خاله باباجون بابای سوگند جون مامان وبابایی ممنون از همه ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
18:03