مهدیهمهدیه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

هدیه ی بزرگ پروردگار

عقیقه مهدیه جان

1391/12/6 23:19
183 بازدید
اشتراک گذاری

من وبابایی ازلحظه ایی که فهمیدیم ترا باردارم تصمیم گرفتیم وقتی به دنیا اومدی عقیقه ات کنیم که شکر خدا اینکار در روز سوم عید 1391 اتفاق افتاد

آقاجون برات سفارش گوسفند داد وبه دوست وآشنا گفتیم ناهارآبگوشت درست کردن بابایی به چند تاازهمکاراش هم گفته بود که همشون هم اومدن  دستشون درد نکنه مدیر عامل هتل جایی که بابایی کارمیکنه هم اومداز همه ممنونم خصوصا"{آقاجون "مادرجون"عمومحمد وعموعلی وزن عموها وعمه جون وشوهرعمه وعزیز جون وخاله جون وخاله طوبی جون وخانوادشون که مخصوص ما از بیرجند آمدن}دست همگی درد نکنه خاله جون به همراه دخترش همون شب با اتوبوس رفت بیرجند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)