اولین نوروز مهدیه جان
امسال اولین سال تحویلی بود که دخترم کنار مابودی {یعنی نوروز1391}من وبابایی خیلی خوشحالیم که خدا توروبه ماداده امسال خاله جون ودخترخالت فاطمه جون وعزیز جون کنارمابودن ولی بابایی سال تحویل کنار ما نبودومجبوربودسرکار باشه من وخاله جون وعزیز وفاطمه جون رفتیم خونه آقاجون تاسال تحویل اونجا باشیم عمو محمدوعموعلی جونت هم به همراه خونواده هاشون اونجا بودن عمه جون وشوهر عمه جون رفته بودن حرم تالحظه ی سال تحویل اونجا باشن ما امسال دید وبازدید عید نرفتیم چون توخیلی کوچولو بودی میترسیدیم سرما بخوری فقط خونه ی آقاجون وعموها رفتیم ولی روز سیزده به همراه آقاجون ومادر جون وعموها وزن عموها ودختر عموها وپسرعمو وعزیز جون وبابایی رفتیم سمت شاندیز خیلی خوش گذشت انشاا"... سالهای خوبی پشت سرداشته باشی وعاقبت بخیر بشی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی