مهدیه جان ومسافرت به بیرجند
سلام به دوستان وخوانندکان وبلاگ مهدیه جان ازاینکه چند وقت شده پست جدید نمیذارم معذرت میخوام م ن ومهدیه جان عصر روز دوشنبه 20ابان همراه پسرخاله ی بابایی امید آقا که قصدرفتن کنار خانمشون وپسرگلشون رو داشتن حرکت کردیم بریم بیرجندبرای عزاداری تاسوعاوعاشورای حسینی کنار عزیز جون وبقیه باشیم وبابایی رو مشهدتنهاگذاشتیم توی راه همراه شدیم با دیگر پسرخاله بابایی حسن آقاکه همراه با خانمش وداداشش بود وتا نزدیکای بیرجند همراه اونا بودیم دستشون درد نکنه وبعداز اون تا بیرجند با امید آقارفتیم ساعت نزدیک یک رسیدیم بیرجند دست امید آقا دردنکنه من وتو رفتیم خونه ی خاله جون وصبح همراه خاله جون وشوهر خاله وفاطمه ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
10:42
ماه محرم ماه خون
سالگرد ازدواج مامانی وبابایی
امروز نهم آبان ششمین سالگرد عشق من وباباجونه همسر گلم ازاینکه این سالها روکنار توبودم خیلی خیلی از خدا ممنونم ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
14:14
عید قربان
روز عرفه
روز جهانی کودک
مهدیه جان و بیرون رفتن با دوستان بابایی
سلام به همه ی دوستان عزیز معذرت میخوام ازاین که چند مدتی شده برای مهدیه جان مطلب اضافه نمیکنم سعی میکنم از امروز دوباره مثل گذشته ها به روز باشم دیشب با دوستان وهمکارای بابایی رفتیم بیرون گردش جمع بسیار صمیمی وخوبی بود خیلی خوش گذشت یکی از دوستان بابایی یه دختر داشت اسمش ارمیس بود حدود 5ماه ازتوبزرگتر بود باهم دوست شده بودین بعداز دور زدن رفتیم پیتزا خوردیم ...
نویسنده :
مامان مهدیه جون
9:20